ایساک یونانسیان
در تاریخ بیست و سوم آبان ماه ١٣٩۵ مطلبی در سایت خبری- تحلیلی آذری ها از آقای محسن پاک آیین سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در باکو تحت عنوان «ضرورت توجه به هویت اسلامی قره باغ» منتشر شده که دارای شبهات و ابهامات فراوانی می باشد.
جناب آقای پاک آیین در این مقاله به مقوله هویت اسلامی قرا باغ اشاره کرده و تغییر نام آن از قرا باغ به آرتساخ را که در پیشنویس قانون اساسی جدید، جمهوری قراباغ گنجانده شده مورد انتقاد قرار داده و مدعی شده اند که این تغییر نام نشانگر تلاش نرم و خزنده برای انکار هویت اسلامی سرزمین قره باغ است. ایشان به اسناد تاریخی،آمار جمعیتی، و به ریشه نام قره باغ اشاره کرده و اذعان داشته اند که قره باغ یک منطقه مسلمان نشین،شیعه مذهب و دارای ابنیه های فراوان اسلامی- ایرانی است که در دوران صفویه جزئی از قلمرو ایران محسوب می شد و بواسطه انعقاد قرادادهای گلستان و ترکمنچای به روسیه تزاری واگذار گردیده است.
در خصوص برخی از این موارد مطرح شده حق با جناب آقای پاک آیین است زیرا منطقه آرتساخ «قره باغ»در دوران صفویه چنین وضعیتی داشته است. اما آنچه تعجب بنده را به دنبال داشته، وضعیت تاریخی -حقوقی آرتساخ قبل از آن دوره است که جناب آقای پاک آیین هیچ اشاره ای به آن نداشته و اساساً مدعی شده اند که آرتساخ نامی است که فاقد سابقه تاریخی بوده و ارمنیان قصد دارند منطقه قراباغ به این نام شناخته شود.
لازم به یاد آوری است که طبق نوشته های مورخین ایرانی،ارمنی،اروپایی منطقه آرتساخ «قرا باغ» در گذشته مسیحی نشین بوده و مطابق سنگ نبشته ها و کتیبه های به دست آمده، از هزارۀ نخست قبل از میلاد یکی از ایالت های پانزده گانۀ پادشاهی هایک بزرگ محسوب و به صورت های «آرداخونی» و «اوردِخه» نیز نامیده می شده است، که بعدها به آلبانیای قفقاز ،آرتساخ و اران تغییر نام یافت. این منطقه تحت عنوان آرتساخ همواره یا جزئی از خاک تاریخی ارمنستان بوده و یا با نام قره باغ در قلمرو سیاسی ایران تعریف می شده است.
حال جهت روشن شدن این موضوع که آیا نام آرتساخ ریشه تاریخی داشته یا ندارد ذکر تنها چند نمونه از صدها نقشه جغرافیایی متعلق به منطقه قفقاز که توسط جغرافی دانان اروپایی ترسیم شده کافیست تا مشخص شود نه تنها نام آرتساخ سابقه تاریخی دارد بلکه این نام همواره در مرزهای جغرافیایی ارمنستان تعریف می شده است.
مورد نخست نقشه ای است که توسط لیباکس هنری[١] در سال ١٧٢٩م ترسیم شده است،در این نقشه منطقه و نام آرتساخ (دایره آب رنگ) در مرزهای ارمنستان(دایره قرمز) ترسیم شده است.نکته قابل توجه در این نقشه این است که هیچ نامی از جمهوری آذربایجان دیده نمی شود.[٢]
نقشه قفقاز، لیباکس هنری،١٧٢٩م
نقشه دوم نقشه متعلق به آدرین هوبرت[٣]،جغرافی دان آلمانی است که در سال ١٨٢٢م،از منطقه قفقاز ترسیم کرده است. در این نقشه، آرتساخ«قراباغ» (دایره سبز رنگ) در داخل مرزهای ارمنستان یا آرمنیا (دایره قرمز)،مشخص بوده و باز هیچ نامی از جمهوری آذربایجان دیده نمی شود و منطقه کنونی جمهوری آذربایجان با نام آلبانیای قفقاز مشخص شده است.[۴] زیرا اصولا این نام به سرقت برده شده از ایالت ایران بوده و از سال ١٩١٨ به مناطق مسلمان نشین شمال رود ارس اطلاق شده است.
نقشه دیگر نقشه ترسیمی توسط جغرافی دان انگلیسی ژوزف توماس[۵] است که وضعیت مرزهای قفقاز را در سال ١٨٣۵۵م، نشان می دهد.در این نقشه نیز نام آرتساخ(دایره آبی) در محدوده ارمنستان(سفید رنگ) مشخص است و باز اثری از جمهوری آذربایجان به چشم نمی خورد.[۶]
نقشه ژوزف توماس ١٨٣۵م،لندن
مورد دوم اشاره جناب آقای پاک آیین به آمارهای جمعیتی آرتساخ «قراباغ» در سال ١٨٢٣م،است یعنی درست زمانی که منطقه قره باغ توسط پنج ملیک ارمنی نشین(ملوک خمسه) اداره می شدو طبق نوشته های مورخین ایرانی مانند پروفسور عنایت الله رضا و میرزا جوانشیر قره باغی عمدتاً ارمنی نشین بوده است.پس آمارهای جمعیتی مورد ادعای آقای پاک آیین نمی تواند با واقعیات مطابقت داشته باشد.زیرا تنها در اواسط قرن هجدم بود که پناه علی خان رهبر یکی از اقوام کوچ نشین با کمک عثمانی ها از اختلافات به وجود آمده بین ملوک خمسه استفاده کرد و با تصرف برج شوشی و کمک شاه عثمانی و شاه ایران بر منطقه آرتساخ و قره باغ چیره و ترکیب جمعیتی قره باغ کمی دگرگون شد.
از طرفی جناب آقای پاک آیین هیچ اشاره ای به آمار جمعیتی قراباغ در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نمی کنند. زیرا طبق آمار اتحاد جماهیر شوروی در سال ١٩٨٨م. یعنی یک سال قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و وقوع جنگ قره باغ و زمانی که این جمهوری تحت حاکمیت آذربایجانی ها قرار داشت،جمعیت قره باغ (در مرزهای کنونی) ١٩٢۰۰۰ نفر بوده است،که ١۴۵٩٢۰ نفر ارمنی و ۴۶۰٨۰ نفر تالشی،تات،آذربایجانی و… ترکیب این جمعیت را تشکیل می دادند.
در انتها آقای پاک آیین ضمن بر شمردن بناهای اسلامی –ایرانی منطقه قرا باغ به این موضوع نیز اشاره می کنند که تمام شواهد و دلایل نشان دهنده این واقعیت است که قره باغ بخشی از هویت شیعی مردم جمهوری آذربایجان است.حال سوال بنده اینست که آقای پاک آیین، ١۶۰۰ ابنیه باستانی، سنگ نبشته ،کتیبه، کلیسا، چلیپا سنگ و گورستان مسیحی- ارمنی آرتساخ «قراباغ» را هویت چه بخشی از مردم می داند؟
در پایان پرسید که جمهوری باکویی که اصولا قائل به هویت اسلامی برای خود نیست، تا کنون برای تشیع و هویت اسلامی در مرزهای موجود و تحت تصرفش چه اقداماتی انجام داده است؟ بر عکس این دولت سعی میکند در مجامع بین الملل وجه اسلامی خود را کمرنگ نشان دهد. آیا انتظار می رود که همین حکومت در قراباغ هویت اسلامی را پیاده کند؟ اتفاقا ارمنی های قراباغ تمام مساجد و بناهای اسلامی این منطقه را به خوبی محافظت کرده و بسیاری از آنها در دست تعمیر است. نگارنده در سفری که به این ناحیه داشتم، تصاویر زیادی از مساجد و بناهای اسلامی و شیعی قراباغ نیز تهیه کردم و اگر جناب آقای پاک آیین تمایل داشته باشند، حاضر به انتشار این اسناد هستم.
آنچه مقصود این یادداشت بود اینکه، هر چند نام قراباغ سندیت و قدمت تاریخی دارد، اما نام آرتساخ نیز به همان اندازه در اسناد و نقشه های تاریخی قابل ملاحظه است.
[١] Liébaux, Henri
[٢] http://www.mountainous-karabakh.org/maps.html#.VZy٩XF-qqko
[٣] Adrien-Hubert Brué (١٧٨۶–١٨٣٢)
[۴] http://www.mountainous-karabakh.org/maps.html#.VZy١Khuqqko
[۵] Joseph Thomas
[۶] http://www.mountainous-karabakh.org/maps.html#.WDQNU٩J٩۶M-